باید هدف از گنجاندن پژوهش در کلاس درس و مدرسه را بهر شناخت تا به شفافیت کامل تری رسید. اولین مفهومی که از واژهی قشنگ «پژوهش» به ذهن می رسد «واقعیت گرایی» یا «جست و جوی واقعیت ها» است. واقعیت گرایی درست نقطهی مقابل واقعیت گریزیمی نشیند. هرگز نمی توان این دو نقطه را به هم نزدیک کرد یا آن ها را با هم جمع نمود.
افراخته ترین پژوهش در کلاس درس و مدرسه سوق دادن دانش آموزان به همان واقعیت گرایی است تا به واقعیت گریزی خو نکنند و حقیقتجو بار آیند.
می توان ویژگی های حقیقت پژوهان را چنین برشمرد:
1- حقیقت پژوهان باید به تمرکز فکر و تفکر مداوم خو گیرند.
2- حقیقت پژوهان باید واقعیت ها را دریابند و موافق آن ها را بیندیشند.
3-حقیقت پژوهان باید از عهدهی گمانه زنی بر آیند و بتوانند از تلاش برای یافتن واقعیت نتیجه بگیرند.
4- حقیقت پژوهان باید از تعصب و مفهوم هایی که با تجربه سازگار نیستند، بپرهیزند.
5- حقیقت پژوهان باید برای آزمایش یا تجربه های مکرر آماده شوند.
6- حقیقت پژوهان باید فروتن باشند و خود را خطاپذیر بدانند.
برای سنجش خطاها باید پرسش کنیم. واقعیت ها به آسانی خودشان را نشان نمی دهند. تنها واقعیت پژوه است که همواره واقعیت ها را می کاود و از واقعیت های کوچک به واقعیت های بزرگ تر می رسد. پس واقعیت پژوه موجودیراست رواست.
پژوهش های مدرسه ای تمرین شش ویژگی است که عادت به راسترویو مهارت در راسترویرا تمرین می دهد. درواقع، پژوهش در کلاس و مدرسه «ورزش راستروی»، «راست بینی» و «راست خواهی» است. در این ورزش به دانش آموزان یاد می دهیم چگونه نگاه کنند، چگونه فکر کنند و چگونه ورزش کنند.
در چند سال اخیر تلاش هایی صورت گرفته است تا پژوهشهای ساده و قابل اجرا برای معلمان و دانش آموزان را با توجه و توسل به نظریه پردازی های پیچیدهی کلاسیک و آکادمیک، که روش مندی های علمی وتعیین شدهی مخصوص خود را دارند، هم سنگ و هم تراز سازند؛ یا دست کم، آن ها را در قالب های ابهام آمیزی هم چون اقدام پژوهی در برابر مقیاس ها و معیارهای پژوهش های دانشگاهی قرار دهند.
واقعیت این است که باید نظر معلمان و مدیران مدرسه ها را به این مساله معطوف داشت که اصلی ترین هدف ها از گنجاندن مباحث پژوهش در کتاب های درسی کودکان، نوجوانان و جوانان، در مقاطع مختلف تحصیلات پایه و پیش از دانشگاه یعنی تا پایان دوره متوسطه و نیز آموزش به معلمان برای دست یازیدن به مباحث پژوهشی، عبارتند از:
- پرورش نسل پژوهشگر و اعطای مهارت در تفکر منطقی به این دلیل که بدون بدون تفکر منطقی نمی توان زندگی انسانی داشت.
- استوار کردن این باور که هر کس، در هر موضعی که زندگی می کند، باید یاد بگیرد مساله هایش را بکاود، تحلیل کند، به شناخت برسد و به راه حل آن ها بیندیشد.
- عمده ترین هدف، کشف معماهای زندگی عادی، جستن رازها و رمزهای آن ها و یافتن و فهمیدن آن هاست.
در سایه چنین هدف ها و باورهایی است که بی تردید در سطحی فراگیرتر، دانش و اطلاعات تازه ای هم به آنچه که هست افزوده خواهد شد.
بنابراین، هیچ ضرورتی ندارد که معلمان و مدیران مدرسه ها- و در کنار آن ها دانش آموزان- وارد دنیای خشک و بی روح پژوهش های آکادمیک (دانشگاهی) بشوند که خود نفهمند که چه کرده اند! چرا نتوانسته اند! و چرا باید صبر کنند و انتظار بکشند که آیا مورد تایید و قبول پژوهندگان سطوح بالاتر واقع خواهند شد یا نه. ضرورت اصلی این است که این مفهوم در دل ها و در مهارت های حرفه ای معلمان و مدیران مدرسه ها بنشیند که:
پژوهش در مدرسه، زیربنای پژوهش در دانشگاه است.